فهرست ها

کارگاه آموزش شعر در کتابخانه شهید مطهری مشهد مقدس

کارگاه آموزش شعر همراه با معرفی یکی از شاعران برجسته مشهدی به همت محفل ادبی بهار کتابخانه عمومی شهید مطهری مشهد مقدس برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی، کارگاه آموزش شعر همراه با معرفی یکی از شاعران برجسته مشهدی به همت محفل ادبی بهار کتابخانه عمومی شهید مطهری مشهد مقدس برگزار شد.

 مجتبی ابوالقاسمی رهگذر، دبیر محفل ادبی بهار کتابخانه عمومی شهید مطهری مشهد مقدس در ابتدای این جلسه از حضور شاعران و ادیبان و علاقه مندان به شعر و ادب در جلسات محفل ادبی بهار تقدیر کرد.

 وی در ادامه معرفی یکی از شاعران مشهد در هر یک از جلسات محفل ادبی را یکی از برنامه های جدید این محفل در جلسات آینده عنوان کرد.

 ابوالقاسمی در ادامه کتاب «خودت داستان بنویس» تألیف سیمون چشایر و «فوت و فن داستان نویسی» تالیف مهدی میرکیائی را معرفی کرد.

 دبیر محفل ادبی بهار در ادامه این کارگاه آموزشی در خصوص چگونگی تقطیع شعر، ارکان و پیدا کردن وزن شعر، عروض و قافیه به ادامه مباحث مطرح شده در جلسات کارگاهی و آموزشی محافل ادبی بهار پرداخت.

 در ادامه این جلسه محمدمهدی ناصری، شاعر برجسته مشهدی و صاحب آثاری مانند "یک غزل مهمان من باش" و "عشق فرصتی میان ماندن و نماندن است" و "ترجمه ی منظوم خطبه غدیر" و از اعضای محفل ادبی بهار در خصوص زندگی شاعرانه خود به ایراد سخن پرداخت.

محمدمهدی ناصری گفت: از سال هزار سیصد و پنجاه وشش کم کم متوجه شدم که می توانم شعر بگویم و نوشته سروده های خود را جمع آوری کردم .

وی از ملاقات با محمدعلی بهمنی شاعر نام آشنای کشور به عنوان یکی از اتفاقات تاثیرگذار در زندگی خود یاد کرد و ادامه داد: بعد از این دیدار و آشنایی بیشتر با شعر و ادب با دعوت رضا اسماعیلی به تهران رفتم و مدتی برای مجله موعود قلم زدم.

 ناصری ادامه داد: در سال شصت و شش اولین شعرم در روزنامه خراسان چاپ شد و این امر مقدمه ای برای آشنایی و حضور در محافل ادبی مشهد مقدس و مؤانست با بزرگان شعر استان ازجمله استاد شکوهی، برزگر، نیک و مؤید شد.

 وی در ادامه به قرائت اشعار خود پرداخت.

ما کان محمدا ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین

ای روشن از جمال تو خورشید هر پگاه     ای وسعت کمال تو دین را پناهگاه

تابید تا که نور نبوت ز مقدمت       با سر فتاد کفر و نفاق جهان به چاه

کردی چو در مقام هدایت ، اشاره ای     نزدیک شد قیامت و از هم شکافت ماه

حالا به احترام تو گاه مباهله     برداشتند از سر خود کاهنان کلاه

مست می حضور تو شد ، فرش تا به عرش    در سایه سار مهر تو آسود مهر و ماه

در حضرت کریم تو ما بی بضاعتیم    مانند تاب زلف تو بی تاب و طاقتیم

وقتی که در مقام توکل قدم زدی   با عشق سرنوشت جهان را رقم زدی

وقت حضور در شب میعاد با خدا     حتی معادلات زمان را به هم زدی

با بال عقل و عشق پریدی به لامکان     از  نور حِلم و علم به عالم عَلَم زدی

با سیر در عوالم روحانی وجود          از نو معادلات زمان را به هم زدی

دنیا و دهر و هرکه در آن زاد شاهدند      اینکه ، فقط برای خداوند دم زدی

هر جا که محفلی ست پر است از نشان تو    از ما درود بر تو و بر خاندان تو

باران نور ، لعبتکان را امان نداد     فرصت به دست ظلمتیان جهان نداد

دستی ز غیب پرده ی شب را کنار زد     مهلت به خودستائی شیطانکان نداد

منت خدای عز و وجل را که با سَداد     آنی زمان به بولهبان زمان نداد

بخشید با وَفاق ، به تو روشنای صدر    آنگونه روشنی که به آب روان نداد

جائیکه پا گذاشتی از شوق با حضور     حتی به جبرئیل امین هم نشان نداد

ای بنده ی امین خدا ، سِرِّ انما       ما بنده ی تو ایم نگاهی نما به ما

در طول و عرض مستند روزگارها   هر فصل را زدیم قدم بی تو بارها

سودی نداشت فهم و کمالات و می نشست    وهم و هراس، در شب دیدار مارها

فرضیه ی سکوت ، جهان را سیاه کرد      می ریخت روی شانه ی شب انزجارها

دستی اگر برای وداعی تکان نخورد       شاید بنا نبود برقصند دارها !

چیزی نمانده بود بگیرد تو را ز من        افسانه ی خیالی شب زنده دارها

ما ذره ایم ذره ، توئی آفتاب ناب       شاید به لطف نور تو آئیم در حساب

نقالی خوانی و  قرائت اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی و  داستان سهراب و گردآفرید توسط محمد نجفی، هنرمند نوجوان از جمله دیگر بخشهای این جلسه بود.

 قرائت اشعار حاضران و اعضای حاضر بویژه امین میرزادوستی و محمدحسین خاکشوری اعضای نوجوان حاضر در جلسه پایان بخش این مراسم ادبی بود.

 کارگاه آموزش شعر در کتابخانه شهید مطهری مشهد مقدس

اخبار و اطلاعیه